آموزش غیررسمی اجتناب ناپذیر است
چند ماه پیش وقتی نخستین بار شعر زبان فارسی غلامعلی حداد عادل در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد ابتدا در نوشتن این یادداشت تردید داشتم. آیا پرداختن به هذیان گویی هایی که از ذهنی بیمار و روان پریش تراوش می شود ارزش وقت گذاری و نقد دارد؟ پاسخ منفی است. اما وقتی این ذهنیت بیمار اجازه می یابد در زمره مولفان کتاب درسی در آید و تراوشات مجذوبانه اش را برای کودکان معصوم ما دیکته کند دیگر نمی توان خاموش بود و چیزی نگفت.
در این مدت نخستین نرم افزار آموزشی الفبا برای کودکان ترک تبار که مدت ها بود با همکاری دوستان در دست تهیه بود آماده و سرانجام منتشر شد.
همین بهانه ای شد تا با ویرایش آن یادداشت نخستین و پرداختن به اهمیت آموزش غیررسمی سطور زیر نگاشته شود
***
ذهنیتی که به تدوین کتاب های آموزشی می پردازد ذهنیتی بیمار و روان پریش است. مولف شعر اي زبان فارسي کتاب فارسی ششم ابتدایی غلامعلی حداد عادل:
1- یا با مفاهیمی چون زبان مادری و منافع ملی و اساسا جغرافیای اتنیک ایران ( بماند جهان) ناآشناست که شرکت دادن چنین افراد کم سوادی در بحث بسیار مهم تدوین کتاب های درسی اشتباهی جبران ناپذیر است. می شود حکایت آن کس که نداند و نداند که نداند. اگر این شخص بر بی بضاعتی خود آگاهی داشت اساسا باید از ورود به عرصه استنکاف می کرد. گوییم که ایشان بر ناآشنایی علمی خود ناآشنایند، متخصصان حوزه تالیف کتاب در دفتر تالیف بر مبنای چه ملاحظه ای ایشان را بر خوان تالیف کتب درسی نشانده و کمدی “زبان فارسی” را صحنه گردانی کرده اند؟!
2- شاید نیز ایشان به خوبی مفهوم زبان مادری، با جغرافیای اتنیک و ترکیب قومی – زبانی ایران آشنایند. پس با سیاه مشق کردن شعر “زبان فارسی” و نادیده انگاشتن زبان مادری 70 % ( به ادعای وزیر آموزش و پرورش) مخاطبان کتاب فارسی ششم ابتدایی چه هدفی را دنبال می کنند؟ در پس پرده ی این رویکرد نژاد گرایانه و خودبرتربینی بیمارگونه چه انگیزه ای پنهان است؟ آیا هدف صرفا ارضا حسیات سرکش نژاد گرایانه و سرخوردگی تاریخی است؟ یا تحریک سیستماتیک اقوام غیر فارس دنبال می شود؟!
به هر روی برای چندین و چندمین بار اثبات می شود که آموزش و پرورش کنونی ایران نتوانسته و نخواسته است خود را با آموزش و پرورش نوین همگام سازد. لنگان گامهایی چون ورود پر سرو صدا اما بی محتوا به عرصه چندتالیفی و اعتراف گاه و بیگاه مسئولانی چون دکتر حجت الاسلام ذوعلم مدیر وقت دفتربرنامه ریزی و تالیف کتب درسی که سیستم موجود ظلم به کودکان ترک و کرد و … است، هیچ گاه در عرصه عمل نتیجه ای نداشته است. حتی در اوج مطرح بودن بحث چند تالیفی در آموزش و پرورش در گفت و گویی که با مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی سازمان تالیف داشتم ایشان به جد چند تالیفی را رد و آن را مغایر منافع ملی (نمی دانم چرا همیشه وقتی بحث حقایق و ضرورت های علمی پیش می آید عده ای کبک گونه سر در برف فرو می کنند و در دستگاه وا ملتا ، وا ایرانا نغمه سرایی می کنند) و غیر علمی و … دانست تا جایی که دکتر ذوعلم مانع از انتشار مصاحبه من با این مدیر خود شد.
آموزش و پرورش رسمی کشور نه استانداردهای آموزشی را در بر می گیرد نه رسالت آموزشی و پرورشی خود را به جای می آورد. هم از این روست که ترکان ایران ناگزیرند از آموزش غیررسمی. آموزش و پرورش وظیفه اش مهارت آموزی و جامعه پذیری کودکان ماست، نه جامعه گریز کردنشان. و نه تزریق بحران هویت در فرزندان ما.
والدین اینک چاره ای ندارند جز آن که خود وظیفه ی آموزش و پرورش وظیفه ناشناس را پس از یک قرن دوباره همچون گذشته بر دوش کشند و خود ارزش ها، مهارت ها و … را به فرزندان شان انتقال دهند تا جامعه ما دچار گسست و بحران( بیش از آنی که اکنون با آن رو به روست) نشود.
کودکان ما همچون قرن های پیش بایستی دیگر پذیر، مداراگر، جسور، وفادار به ارزش های اجتماعی – فرهنگی خویش، پرسشگر، خلاق و با افق دید جهان نگر و هویت مند پرورش یابند. نه آن گونه که سیستم موجود آموزش و پرورش می خواهد نژادگرا، محلی نگر، بریده از آینده و اسیر گذشته، موهوم گرا و بی هویت . آموزش و پرورش رضا خانی پس از قریب یک سده فعالیت و در قرن 21 و در دوران حکم فرمایی گفتمان جهانی شدن هنوز هم رضا خانی است و بر طبل گوشخراش ناهنجار و روح آزار تفاخر پوچ نژادی، بر باستان پرستی، پرخاشگری، انزوا و دیگرستیزی می کوبد.
جالب اینجاست برخی از مدیران بلند رتبه در آموزش و پرورش، آموزش و پرورشی که خود در مقاطعی مدیریت تالیف کتابهایش را بر عهده داشتند ترجیح داده اند فرزندانشان را به جای مدارس ایرانی به مدارس مجازی مالزی و … بفرستند.
حال چه حرجی است بر ما ترکان ایران که خود آموزش فرزندانمان را بر عهده گیریم تا باشد که بتوانیم نسلی سالم تربیت کنیم.
اینک گام هایی که چند سال پیش با برخی دوستان در راستای آموزش غیر رسمی آغاز کرده بودیم با “مجموعه الیفبا” نخستین ثمره ی خود را می دهد.
پس از مجموعه های دیجیتالی چون اوشاقلار باخچاسی 1 و 2 اینک مجموعه الیفبا به کودکان نوآموز ترک تبار ایران تقدیم می گردد.
خواهیم کوشید به صورت سیستماتیک منابع دیجیتال بیشتری در راستای آموزش غیررسمی در اختیار فرزندانمان قرار دهیم.